نتایج جستجو برای عبارت :

نگفتمت مرو !

نگفتمت مرو آنجا که پادشات منم
در این سراب فنا چشمه حیات منم
و گر به خشم روی صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش بند سرا پرده رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای با صفات منم
نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم
نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تبش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفت های زشت بر تو نهند
که گم کنی که سر چشمه صفات منم
نگفتمت که م
به مناسبت ماه رمضان، که این غزل از لطیف‌ترین‌های مولاناست، که فکر کردن به مفهومش دل آدم رو می‌لرزونه، یه چیزی شبیه اینکه خدا بغلت می‌کنه و بغض صد هزار ساله‌ات می‌شکنه.
 
نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمه حیات منم
وگر به خشم روی صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش بند سراپرده رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای باصفات منم
نگفتمت که چو مرغان به سوی دام
نگفتمت مرو آن جا ، که آشنات منم؟
در این سراب فنا ، چشمه حیات منم.
 
وگر به خشم روی صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی ، که منتهات منم.
 
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی؟
که نقش بند سراپرده رضات، منم. 
 
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی؟
مرو به خشک ، که دریای باصفات منم. 
 
نگفتمت که تو را رهزنند و سرد کنند؟
که آتش و تبش و گرمی هوات منم. 
 
نگفتمت که صفت های زشت در تو نهند؟
که گم کنی که سرچشمه صفات منم. 
 
نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت
نظام گیرد؟ ، خلاق
_______________________________________________________________
نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمه حیات منم
وگر به خشم روی صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش بند سراپرده رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای باصفات منم
نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم
نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تبش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند
که گم
کلید رو که توی در چرخوندم خیلی سخت باز شد ... دو سه بار در و جلو و عقب کشیدم تا وا بده این دره لامذهب .. بقول اقاجون تبله کرده بود .. باید یکی رو میاوردم با اون دستگاها ک سرش گرد هست .. که صدای گوش خراش داره در طرفش رو صاف کنه .. پشت در پر شده بود از برگ های پاییزی .. برگ های بلوط خشک شده و برگ انجیری ۵ انگشتی .. انگار پشت درو گرفته بودن که نذارن کسی داخل بشه ..‌به هر زحمتی که شد درو باز کردم و چمدون رو از صندق عقب تاکسی برداشتم و رفتم داخل .. حیاط تاریک رود ..
فکر کنم امسال بهار بود یا کمی قبل تر.از خوابگاه امده بودم خانه.وقت هایی که بین ترم خانه می ایم مثل جنگ زده ای هستم که دوباره به زندگی متمدن رسیده و از طرف هلال احمر معرفی اش کرده اند وسازمان های حمایتی مردم نهاد هم سعی می کنند حسابی برایش سنگ تمام بگذارند.در نهایت داغانی می ایم خانه گاهی..مثل ادم فضایی ای که سوختش تمام شده باشد می ایم به خانه پناهنده میشوم و پس از تجهیز دوباره برمیگردم خط.
داشتم می گفتم؛امده بودم خانه و شب کنار خواهرم خوابیده ب
۱_من همییییییییشه چندتا دستمال تو کیفمه...حالا ایستاده بودیم تو راهرو، یکی از دخترا یجوری رانیشو باز کرد که نصفش ریخت رو مانتو و دستش...سریع بهش گفتم الان بهت دستمال میدم...کیفمو زیر رو کردم 《و دستمالی که نبود :/ 》خیلی صحنه ی بدی بود نمیدونستم چجوری سرم رو بلند کنم بهش بگم ندارم.. خندم هم گرفته بود +_+
۲_به دلیل مسخره و استنباطی که نمیدونم یهو از کجا بهش رسیدم ، سوالمو از آقای "ک" تا هفته ی بعد نمیبینمش نپرسیدم...قبلا هر موقع هم از همکلاسیام سوال پر
۱_من همییییییییشه چندتا دستمال تو کیفمه...حالا ایستاده بودیم تو راهرو، یکی از دخترا یجوری رانیشو باز کرد که نصفش ریخت رو مانتو و دستش...سریع بهش گفتم الان بهت دستمال میدم...کیفمو زیر رو کردم 《و دستمالی که نبود :/ 》خیلی صحنه ی بدی بود نمیدونستم چجوری سرم رو بلند کنم بهش بگم ندارم.. خندم هم گرفته بود +_+
۲_به دلیل مسخره و استنباطی که نمیدونم یهو از کجا بهش رسیدم ، سوالمو از آقای "ک" تا هفته ی بعد نمیبینمش نپرسیدم...قبلا هر موقع هم از همکلاسیام سوال پر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها